داستانی به کوتاهی تعطیلات عید:
چند قورباغه درون جنگل راه می رفتند که ناگهان دو تا از آنها درون گودالی عمیق افتادند.دیگران وقتی عمق چاله را دیدند به آندو توصیه کردند که دست از فعالیت بکشند.اما آندو ناامید نشدند و همچنان تلاش می کردند.
تا اینکه بالاخره یکی از آنها دست از کوشش کشید و به ته گودال افتاد و مرد.اما قورباغه ی دیگر با تمام توانش سعی می کرد تا از گودال خارج شود.تا اینکه از گودال خارج شد. دیگران به او گفتند: چرا دست از تلاش نکشیدی و به حرف ما گوش ندادی؟
معلوم شد که قورباغه کر بوده و در تمام این مدت فکرمی کرده که آنها دارند او را تشویق می کنند.